باران نبار...
من التماست میکنم.. باریدنت روی غم سوزان من زجر آور است...
باران نبار.. سوگند میگویم تورا بر خالق دلها نبار...
دل را گرفتی پیش از این...
دیگر نبار...
جان را نگیر...
این جان غمگین گشته را... زیر مصیبت ها نگیر...
دلنوشته ای از قاصدک...
[ چهارشنبه 94/2/23 ] [ 3:55 عصر ] [ مهری هاشم زاده ]